هنوز وقتی بارون تو کوچه می باره دلم بی قراره!
علیرضا یکی از بچه های خوب و با معرفت اینجاها بود که چند روز قبل تصادف کرد و بعداز چند روز بستری بودن به دیار ِ باقی شتافت.
برای شادی ِ روحش این جمع رو تشکیل دادیم تا بتونیم براش ختم قرآن بگیریم تا ثوابش برسه به روحش و به ما ...
مرضیه جان همسر ِ علیرضا ! از طرف ِ همه ی اهالی ِ پارسی بلاگ بهت تسلیت میگم و امیدوارم خدا بهت صبر بده...
جزء 1 : آجی صبا
جزء 2 : دستان ِ خالی
جزء 3 : التیام
جزء 4 : التیام
جزء 5 : یزدان
جزء 6 : آلما
جزء 7: آلما
جزء 8 : آبجی کوچیکه
جزء 9 : آبجی کوچیکه
جزء 10 : آلاء توحیدی
جزء 11 : ابوالحسن
جزء 12 : آلما
جزء 13 : آلما
جزء 14 : صغری رزازان
جزء 15 : فاطمه آ
جزء 16 : شقایق
جزء 17 : مرضیه صحت : همسر ِ علیرضا
جزء 18 : ساقی رضوان
جزء 19 : پوپک
جزء 20 : آبجی کوچیکه
جزء 21 : آبجی کوچیکه
جزء 22 : شقایق بانو
جزء 23 : رزگل
جزء 24 : شقایق بانو
جزء 25 : گل پری
جزء 26 : شقایق بانو
جزء 27 : امید
جزء 28 : شقایق بانو
جزء 29 : نم نم آفتاب
جزء 30 : زهرا کریمی / کیمیا
دو روز است که می فهمم بی صدا فریاد کردن چه معنایی دارد، دو روز است که هرچه به در و دیوار می زنم نمی توانم بغض ِ سنگین ِ رفتنت را آرام کنم ، مرضیه جان ! نگاه ِ مهربانت را یک لحظه نمی توانم فراموش کنم ، چه همایشی شد و چه خاطره ای بر دلم نشاند از تو و چهر ه ی دلنشینت ..!
به احترام ِ عشق ، و احترام زن ، به احترام مادر و احترام تو می نویسم که تو فریادی شدی در آسمانها...! دوستت دارم ، دلم برای نوشته هایت برای پاسخ هایت تنگ می شود...!
برای دخترش مائده :
عزیزم تو یادگاری از خانمی هستی به پاکی ِ دریا و مهربانی ِ باران ...
حق داری اگر سالها و سالها اشک بریزی و ماتم بگیری .
مادرت هنوزم هم در کنار ِ توست حتی اگر نباشد ، آخر می دانی، مادر،مادر است،
حتی اگر روی زمین نباشد از آسمانها بر تو میتابد،
اگر دیدی زمین بوی نم داد بدان مادرت اشک میریزد برایت ....
امیدوارم این داغ را درک کنی ... خدا صبرت دهد.
فریاد بی صدا، صدایش از آسمانها می آید که : دخترکم ، دعایم همیشه بدرقه ی راهت.
هدیه هامون برای مرضیه پژمان یار اینجا بهش میرسه ایشالله
درباره خودم
لوگوی وبلاگ
آمار وبلاگ
بازدید امروز :3
بازدید دیروز :29 مجموع بازدیدها : 265747 جستجو در وبلاگ
|